کد مطلب:134096 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:125

حسین از شهادت مسلم آگاه می گردد
از هنگام حركت امام از مكه تا ورود به كربلا حوادث و پیش آمدهائی رخ داد كه برای یك انسان متزلزل و بی تصمیم و یا فردی كه فریب وعده های دروغ مردم را خورده باشد كافی بود كه مسیر فكر و مقصد سفر وی را یكباره عوض كند، اما این حوادث برای مانند حسین (ع) كه هدف حساب شده و مشخصی دارد و از همان ابتدا پایان كار وی برای او به خوبی روشن است


كوچكترین اثر و كمترن نقشی نداشت، یكی از این حوادث آگاهی آن حضرت «از نظر ظاهر» از شهادت مسلم و هانی بوده است.

هنگامی كه حسین (ع) در منزل «زباله» فرود آمد دو نفر بنام عبداللَّه و منذر نزد او آمدند و گفتند پیش ما خبری است در آشكارا بگوئیم یا پنهان؟ آن بزرگوار فرمود من چیزی از یاران و جمعیت خویش پوشیده نمی دارم، گفتند ما سواری را كه از كوفه می آمد دیدار كردیم و اخبار آنجا را از وی جویا شدیم او در پاسخ گفت كه من از كوفه بیرون آمدم در حالی كه مسلم و هانی را كشته دیدم،حسین (ع) فرمود: «انا للَّه و انا الیه راجعون... آنگاه گفت از این پس تن آسائی در زندگی نیست».

در اینجا اگر حركت حسین (ع) یك امر عادی بود و یا آن بزرگوار با وعده های دروغ مردم كوفه مغرور شده بود می بایست در تصمیم خود تجدیدنظر كند، اما برای آن حضرت امروز و آن روزی كه نامه ی مسلم در مكه به وی رسیده بود و در آنجا نوشته بود كه هیجده هزار تن با او بیعت كردند بی تفاوت است، حسین در آن روزهم كه ظواهر كار به نفع وی بود از مرگ و شهادت خود سخن گفت و امروز هم باز همان سخن را تكرار می كند و در پاسخ فرزدق (كه گفت پس از شهادت مسلم دیگر كوفه مورد اعتماد نیست) با صراحت فرمود:

«رحم اللَّه مسلماً فلقد صار الی روح اللَّه و ریحانه و تحیته و رضوانه اما انه قد قضی ما علیه و بقی ما علینا [1] .

یعنی خداوند رحمت كند مسلم را، او بسوی روح و ریحان خداوند


شتافت و مأموریت خدائی خود را انجام داد اما مأموریتی كه بر عهده ی ما است هنوز باقی است و باید آن را به پایان برسانیم»

در همان منزل «زباله» خبر شهادت دردناك عبداللَّه بن یقطر هم به حسین (ع) رسید، اما این اخبار رعب انگیز نه تنها كمترین اثر در اراده و تصمیم آن بزرگوار نداشت بلكه با صراحت و بدون پرده پوشی و اختفاء در برابر تمام یاران خود برخاست و به آنها چنین فرمود:

«اما بعد فقد اتانی خبر فظیع قتل مسلم بن عقیل و هانی بن عروة و عبداللَّه بن یقطر و قد خدلنا شیعتنا فمن أحب منكم الانصراف فلینصرف فی غیر خرج و لیس علیه ذمام [2] .

یعنی به من خبر دردناكی رسید، مسلم بن عقیل و هانی و عبداللَّه ابن یقطر را كشتند و شیعیان مان از یاری ما دست برداشتند اكنون من پیمان خود را از ذمه ی شما برداشتم و هر كس می خواهد از من دست بشوید و به سراغ كار خود برود»

فرزند امیرالمؤمنین علیه السلام خود چشم بسته تسلیم حوادث نگردید و می خواهد یاران او چشم بسته نباشند و در جریان تمام حوادث و پیش آمدها قرار گیرند زیرا فداكاری تنها آن صورت ارزش دارد كه انسان دارای هدف باشد و بداند چه می كند، حسین (ع) از شهادت خود خبر داد و از مرگ و كشته شدن دم زد و اكنون هم (ضمن اعلام جز شهادت مسلم و هانی و عبداللَّه) دورنمای آینده را در برابر انصارش به خوبی مجسم می كند و از آنها می خواهد اگر مایلند از حضرت وی جدا گردند، اگر فردی برای


رسیدن به جاه، مقام، ثروت، مال، شهرت و امثال آنها به گرد آن بزرگوار آمده راه خود را از صف آن حضرت جدا سازد و بداند كه در اینراه از اینگونه مسائل خبری نیست، اینجا آزادی می خواهد و بذل جان، لغت مرگ چندش آور است و دلها را از وحشت پر می كند، اما نه برای حسین و یاران آزاده ی وی، شنیدن نام مرگ مردم آن روز را از آن حضرت گریزان ساخت اما هنگامی كه از حسین (ع) در یكی از منازل بین راه شنیده شد كه فرمود: «گویا شنیدم منادی ندا می داد كه این كاروان می رود و مرگ هم پشت سر آنان در حركت است».

همانجا فرزند رشیدش كه هدف پدر را بخوبی درك كرده گفت مگر ما بر حق نیستیم؟!حسین فرمود چرا فرزندم ما بر حقیم، علی اكبر گفت: «پس از مرگ چه باكی داریم».

آری همین مرگ رعب انگیز و ترس آور چون در راه حق و برای بدست آوردن هدف انسانی است از نظر فرزند حسین اینگونه مورد استقبال قرار می گیرد!


[1] ناسخ التواريخ ج 2 حالات سيدالشهداء صفحه ي 146 چاپ جديد.

[2] ناسخ التواريخ ج 2 حالات سيدالشهداء (ع) صفحه ي 147 چاپ جديد.